خانه نوری شتیوی، بالای شهر طرابلس و در محلهای به نام بنعاشور واقع است. دو پرچم انقلابیون در اتاق نشیمن خودنمایی میکند. هنوز مدت زیادی از فتح طرابلس به دست مبارزان وابسته به شورای انتقالی نگذشته است اما اعضای خانواده شتیوی آزادیشان را با خیالی آسوده جشن گرفتهاند.شتیوی میشمرد: یک، دو، سه و خانواده ناگهان فریاد میزند: معلیشی، شفشوفه. شفشوفه اسمی است که انقلابیون طرابلس روی معمر قذافی، رهبر مخلوع لیبی، گذاشتهاند. این کلمه به موهای پریشان او اشاره میکند. شتیویها و همسایگانشان کوچهای را که خانه شتیوی در آن قرار دارد برای جلوگیری از ورود نظامیان حکومت مسدود کرده بودند. این کوچه تاریک و ساکت بود و پرنده هم در آن پر نمیزد. صدای شلیکهایی که نشان از پیروزی میداد در شهر پیچیده بود.
لحظه شروع عملیات
شب 20 آگوست و بعد از 6 ماه قیام خونین، انقلابیون حلقه محاصره پایتخت را تنگتر کردند. مبارزان وابسته به شورای انقلابی زاویه را در 50کیلومتری غرب طرابلس تصرف کرده و هر لحظه به آخرین پناهگاه قذافی نزدیکتر میشدند.خانواده شتیوی در مرکز طرابلس مشغول تماشای اخبار از تلویزیون بودند. مصطفی عبدالجلیل، رئیس شورای انقلابی، اواخر شب بر صفحه تلویزیون ظاهر شد. او طی پیامی گفت: ما همواره طرابلس را پایتخت لیبی آزاد نامیدهایم. ما برای دفاع از ثروت، بنادر و نهادهای ملی به شما اتکا میکنیم. ما با افراد نزدیک به قذافی در ارتباط هستیم. تمام شواهد نشان میدهد که به امید خدا پایان کار نزدیک است.
سخنان عبدالجلیل همچون آمادهباش جنگ در گوشه گوشه طرابلس پیچید.نوری شتیوی که بهعنوان مدیر توسعه بازرگانی در شرکت نفتی ساهارا کار میکند و یکی از خیل کثیر سازماندهندگان قیام طرابلس است در این لحظه گفت: هماکنون زمان شروع عملیات است.
انیس، برادرزاده 21 ساله شتیوی که در دانشگاه طرابلس در رشته اقتصاد تحصیل میکند یک اسلحه کلاش را از مخفیگاه بیرون میآورد. چند ماه پیش او و برادرش عصام را به مزرعهای بیرون از طرابلس بردند. در آنجا یک دوست خانوادگی که قبلا محافظ یکی از مقامات حکومت بود به آنها آموزش تیراندازی داد.انیس به پدرش محمد گفت: فقط برای من دعا کنید که شهید بشوم. محمد شتیوی در شرکت سرمایهگذاری آفریقا-لیبی مشاور حقوقی است. او هم یکی دیگر از سازماندهندگان انقلابیون طرابلس است.انیس پس از این حرف از خانه بیرون آمد و از خیابانهای پیچدرپیچ و تاریک مرکز شهر یک سفر چند کیلومتری را به سمت شرق آغاز کرد تا به محلی نزدیک به هتل رادیسون برسد؛ محلی که از قبل قرارش را گذاشته بودند. او در آنجا به چند مرد مسلح دیگر پیوست که بیشترشان سیاهپوش بودند. چیزی نگذشت که از مساجد شهر صدایالله اکبر بلند شد. آمنه که یکی از دختران محمد است آن زمان را لحظه زیبای شب توصیف میکند. سازماندهندگان زیرزمینی طرابلس که در گوشهگوشه شهر حضور داشتند و با شبکهای از کمیتههای موقت در ارتباط بودند از قبل چنین کاری را از مساجد تقاضا کرده بودند. این لحظات، لحظات انتظار شتیویهاست.
آغاز سرکوب
تلاش برای تصرف طرابلس از فوریه آغاز شد. در آن زمان، هزاران نفر از شهروندان طرابلس در همبستگی با بنغازی که مرکز مقاومت در شرق لیبی است به خیابانها ریختند. معترضان بنغازی پادگان شهر را در اختیار گرفته بودند. مصطفی عبدالجلیل و عبدالفتاح یونس هم که وزرای دادگستری و کشور قذافی بودند به انقلابیون پیوستند. اما در طرابلس کارها با این سرعت پیش نرفت. عصام شتیوی که دانشجوی دندانپزشکی است در 20 فوریه به میدان سبز در مرکز شهر رفت. این میدان از قدیم محل حضور قذافی و طرفدارانش بود اما برای لحظهای مملو از معترضان بهت زده شد.
میدان جنگ مدرسه
خانواده شتیوی همچون دیگر خانوادههای سطح بالا و تحصیلکرده لیبیایی از قدیم نسبت به قذافی و سیاستهایش علاقهای نداشتند. آنها عکسهای سیاه و سفیدی را نشان میدادند که مربوط به لیبی پیش از 1969 بود و از آن با حسی خوب یاد میکردند. در این عکسها اعضای خانواده لباس مرتب و رسمی پوشیده و در خیابانهای وسیع و تمیزی ایستاده بودند که دو طرفش درختکاری شده بود. آنها با تأکید میگفتند که کشورشان در آن زمان مانند کشورهای پیشرفته بوده است.
شتیویها به خاطر فرامین قذافی مالکیت 4 مغازه و 2 ملک را از دست داده بودند.خدیجه شتیوی، مادر 90 ساله محمد و نوری، میگوید: همیشه دعا میکردم که از شر او خلاص شویم. او همه چیز را خراب کرد. او مثل شمشیری بود در قلب من.محمد در سال 1976 از دانشکده حقوق دانشگاه بنغازی فارغ التحصیل شد. در آن زمان مخالفان قذافی با سرکوبی شدید مواجه شده بودند. محمد پس از فارغالتحصیلی به خاطر آنکه گمان میرفت احساسات ضدقذافی داشته باشد 40 روز را در زندان گذراند.
سال بعد چند نفر از همکلاسیهایش در میدان اصلی بنغازی به دار آویخته شدند. این رویه تا اواخر دهه 1980 رایج بود.
و سرانجام پیروزی
همزمان با صدایالله اکبر مساجد در 20 آگوست، انیس و دوستانش اسلحههایشان را رو به هوا شلیک کردند تا نیروهای قذافی را بیرون بکشند. درگیری از هنگام غروب تا صبح طول کشید. سرانجام انقلابیون باقیمانده نیروهای حکومت را به محاصره در آوردند. آنها 11 نفر را دستگیر کردند که دو نفرشان زن بودند.
به نقل از سایت الجزیره